ددی ‌

ساخت وبلاگ
امتحان خوب بود چند تا بی دقتی ریز داشتم ! واقعا انتظار نداشتم از خودم ... هر چند مهم نبودن ، اما حالم گرفته شد ! حواسم کجاست ؟ بگذریم . شب یلداست ، فرداشب ! ملت در جنب و جوش خرید هستن .. هندونه نمیچسبه :-| تو تمام شب یلداهای عمرم اصلا هندونه نخوردم ، هیچ وقت ! اصلا من معتقدم هر چیزی به فصلش خوبه ! پخله (باقالی ) هم خیلی میچسبه ! جز خوردنی های ثابت شب یلدای آذریاس .. واسه شب یلدای من انار و پشمک لقمه ای و پرتقال و نارنگی و سیب سرخ کافیه ! من با اینا شب یلدامو بدر میکنم ! ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 75 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:53

‏چوپان
‏کباب بره میخورد
‏ولـی
‏گوسفندها
‏یاد گرفته بودند
‏که فقط
‏از گرگ بترسند...
ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 91 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:53

دوست داشته شدن و دوست داشتن جفتشون نیاز است ! گاهی دوست داری ، دوست داشته بشی و گاهی ... یه نفر باشه که دوستش داشته باشی و ارزش دوست داشته شدن رو داشته باشه ! جفتشون نیاز است  . ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 79 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 0:53

برای من حس خیلی خوبی به همراه  داره دیدن

افرادی که عاشق هم بودن و دوست داشتن بهم برسن

و رسیدن !

دیدنشون کنار هم حس فوق العاده ای به من میده :-)

 

ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

ارزش خودت رو

به نگاه آدم ها

گره نزن !

ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 111 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

امروز از 8 صبح که رفتیم دانشگاه ، تمرین مباحث پرستاری و مامایی داشتیم تاااااا ساعت 4 عصر .. وسط کار دیگه خسته شده بودیم یک نیم نگاهی به پراتیک انداختیم و دیدیم بعععله چقدر خلوته وقته ترکوندن است ! رفتیم تو قسمت درمونگاهش و یک آهنگ شاد با گوشیم گذاشتم و همه بچه ها وسط درمونگاه شروع به لرزوندن و قر کمر و حرکات موزون خفن کردن وسط حرکات موزون بودیم و غرق خوشی و مسخره بازی ها و خنده های خودمون بودیم که یهو استاد در رو باز کرد و مارو انگاری تو یه لحظه برق گرفت  تو همون حالت خشک شدیم و اهنگ گوشی من داشت میخوند تو معشوقه ی دیوانه ی پر شور و شرم باش فقط یار من و یار من و یار خودم باش ، ای جان ای دلی دل ... و همچنان استاد زل زده بود به گوشیه تو دست من ! خلاصه قلب هممون اومد تو دهنمون که ای واااای این ما رو میندازه دیگه ... در رو محکم بست و رفت ! بعدش اصلا به رومون نیاورد و پانسمان رو واسمون توضیح داد ! یه جوری نیگام کرد که انگاری همش تقصیر من بود :-| گوشی دست من بود ! گوشی بردن تو پراتیک هم شدیدا ممنوع میباشد ، من گوشی برده بودم ، اهنگم گذاشته بودم و بچه هام وسط ... اصلا یه وضییییییییی بود خودشم بالاخره دانشجو بوده دیگه میفهمه که وسط اون همه شان و گان و پنس و بتادین و امپول و سرم و سند و نخ بخیه و مولاژ و ... و تمرینات فشرده ، گاهی نیاز به کارهای شاد و متنوع هم داریم ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

  بعد ناگهان خودت را در یک غروب پاییزی در خیابانی نا آشنا پیدا می‌کنی  در می‌یابی که افسوس …  دیگر نه هرگز گم می‌شوی و نه پیدا …     ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

هر وقت صبح زود میرم‌ بیرون و با مغازه های بسته رو به رو میشم

فکر میکنم چرا فروشنده های ما انقدر تنبل تشریف دارن که کسب و و کار

خودشون رو ساعت 10 شروع میکنن ! و عصر هم ساعت 5 

واقعا چرا انقدر دیر ؟

 خب استراحت هم‌ حدی داره ‌‌...

به نظر من صبح ساعت 8 همه مغازه ها باید باز باشن ! 

10 واقعا دیره . 

ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

همه چیز بستگی به حال و هوای دلت دارد اگر حال دلت خوب باشد؛ هوا آنقدرا هم آلوده نیست؛ از پس اجاره خانه هم می‌شود برآمد؛ و بیماری عزیزت کمتر آزارت می‌دهد و با یک دعا، ته دلت قرص می‌شود و آرام می‌گیری؛ اگر حال دلت خوب باشد، فکر پریشانی طوفان دیشب آزارت نمی‌دهد و به بارش دل انگیز بعد از آن فکر می‌کنی، حال دلت که خوب باشد آدمها همه‌شان دوست داشتنی اند و بدون منت می‌توانی ببخشی ... حتی چراغ قرمز هم برایت مکثی دوست داشتنی می‌شود که لحظه‌ای پا از روی پدال برداری و بتوانی فکر کنی به امروزت، که با دیروزت چقدر فرق داشتی؟! و کاش بشود همیشه که آدم حال دلش خوب باشد ... ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

تو علم مدیریت نقطه ی مقابل رضایت ، نارضایتی نیست ! عدم رضایت است و نقطه ی مقابل نارضایتی ، رضایت نیست !  عدم نارضایتی است ... و چقدر بین بودن  یا نبون یک " عدم " تفاوت هست . ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

امروز روز خیلی خوبی واسم بود  و از خدا می خوام تو زندگی هممون اتفاق های خوبی رو رقم بزنه و تو هر کاری بنده های خوب خودش رو سر راهمون بذاره ... خیلی دعای قشنگیه : خدایا آدم های خوب سر راهم بگذار  ! امروز رفتم دانشگاه قبلیم و سر کلاس استاد زبانم نشستم و باز هم کلی انگیزه گرفتم واسه ادامه زندگیم ، کلی جرات و کلی جسارت ...  چقدر خوبن این ادم ها ! غر نمیزنن ، نق نمیزنن ، ناله نمیکنن ، میجنگن و جلو میرن ! چقدر خوبن ادم هایی که پر از اطلاعات هستن و از بودن در کنارشون هیچ وقت خسته نمیشی بس که هر لحظه ازشون چیزایی جدیدی میشه یاد گرفت و هرگز تکراری نمیشن ! ادم هایی که بزرگیه روحشون تمام عیب های ظاهرشون رو میپوشونه ! از خدا همیشه بخوایم بنده های خوب خودش رو سر راهمون بذاره ، همونایی که به جای حس های منفی ، یه عالمه حس مثبت به ما هدیه میدن ! همونایی که به جای حس بد حسادت ، کمکمون میکنن بالاتر بریم ، همونایی که هیچ وقت تکراری تمیشن ... بعد دانشگاه خودم رو تنهایی به یک پیتزای مرغ و قارچ  یک نفره دعوت کردم ، هر چند نباید بخورم اما خیلی بهم چسبید :-) روز خوبی بود ! و خدا رو شکر بابت همه چیزاها و همه کسایی که باعث شدن حال من الان خوب باشه :-) همین ! ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

با ابنکه امروز کلاس نداشتم از صبح اومدم دانشگاه فقط دارم مباحث عملی پرستاری رو تمرین میکنم ! فردا امتحان عملی پرستاری دارم و یکشنبه هم امتخان عملی مامایی .. همه ی درس ها 10 به پایین میوفتیم ، این پراتیک لعنتی رو 14 به پایین  میوفتیم و اگه زبونم لااااااال بیوفتیم 10 ترمه میشیم هر کدوممون فقط 15 دقه وقت داریم و کلی مباحث که باید انجام بدیم و همزمان توضیح ... عاااااااااااقااااااا دعااااا کنین ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43

امروز صبح که تو ایستگاه منتظر اتوبوس بودم ، یک لحظه حواسم پرت یه اقایی شد حدود 35 سال سن شد ! هیچی دندون تو دهنش نبود و همه رو کشیده بود ! و داشتم به سر و وضعش نگاه می کردم که مشخص بود وضع مالی خوبی ندارن ... یک تسبیح هم دستش بود ، که فقط تو دستش بود ! یک خانومی همراهش بود که قبلا باز اون خانوم رو دیده بودم ، یک آرایش بدی داشت و اونم لباسای خوب و شیکی نپوشیده بود ! ولی به اقاه که نگاه می کردم برام سوال شده بود چرا تو این سن کم هیچ دندونی نداره و همه رو کشیده :-| خیلی هوای همو داشتن ، گاهی به هم نگاه میکردن و یه چیزایی میگفتن و ریز ریز میخندیدن .. تو اتوبوس هم جفتشون رفتن تو قسمت اقایون نشستن و من همچنان خیره بهشون ! و خیره به تسبیح تو دست اقاه که این تسبیح به دست گرفتن یک عادت شده واسشون یا واقعا مدام در حال ذکر گفتن هستن ؟! هر کی شلوار 6 جیب از اون سبزا میپوشه کلا یه تسبیحم با شلوارش ست میکنه ... یک عاشقانه ی قشنگی بین این دو نفر بود ! نگاه های قشنگی ... از اتوبوس که پیاده شدن دست های همو گرفتن ، انگشتاشونو تو هم گره زدن و شونه به شونه هم رفتن ! اون لحظه ای که دستای همو گرفتن خیلی کیف کردم .. اینکه اقاه حتی یه دونه دندونم تو دهنش نبود ، اینکه لباسای خوب و شیکی تنشون نبود ، اینکه با اتوبوس یک مسیری رو طی کردن و ماشین شخصی نداشتن ، اینکه خانومه زیبایی چندانی نداشت ، اینکه لاکچری نبو ددی ‌...
ما را در سایت ددی ‌ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8injaneb-sahra2 بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1396 ساعت: 23:43